با سلام و عرض ارادت
غزل زيبا و درد دلتونو خوندم متاسفانه خودخواهي و عدم گذشت هميشه مشگل آفرين بوده و هست
دست مريزاد و هميشه شاعر باشين

سلام بر شاعر جوان
ممنون از اينکه دعوتم کردين.
بسيار جالب بود
اين بگفتي اي برادر ، رحمت حق بر تو باد
صبح اميد چون دمد ، آنجا دگر شامگاه نيست

سلام دوست من هميشه از اشعارتان لذت برده ام در مورد درد دل هايتان هم بايد بگم

من اگر برخيزم تو اگر برخيزي همه بر مي خيزند

سلام عزيز صميمي همدل جناب بيات

اين دوغزل زيبا رابايد از چند جهت به تماشا نشست
1....ساختاري تازه ولبريز از لحظه هاي بکر وباطراوت ونوانديش ..وعطر خوش نعهد .وطراوت عشق به حقيقت
2....ترکيبات تازه ومضامين معطر ونوشکفته
3...قافيه هايي دلنشين وکمياب که به زيبايي غزل کمک شاياني نموده است
وغزلي با چندين شاه بيت و با طراوت وزباني صميمي
.................
اين وسعت غم که حل نشد آقا جان.........معلوم که اين علل نشد آقا جان
قرآن که غــــــريب تر زمعصومين است.......وقتي که به آن عمل نشد آقا جان
سلام...گرانمايه همدل صميمي
............
در اين زمستان عرياني درخت ها...وکوتاهي بخت ها...وعصر بي تکيه گاهي ها
حضور معطر ونوراني شما باعث شکوفايي دل وجان وتعالي اشعار م خواهد شد
قلم وقدمتان هميشه ي ايام سبز ومعطر ...دوستيتان پايدار
از ما گذشت خوب وبد اما تو روزگار......فکري به حال خويش کن اين روزگار نيست

متاسفانه همينطوره دوست من... حق با شماست...

من فقط ميدونم كه باطل رفتنيست...