سلام گرامي...
شب در سكوت پاييد
مه تا سپيده تابيد
بانگ دو تار آرام
بي گاه و گاه ناليد
در روشناي محراب
ني در هواي معشوق
در درك يار رقصيد
آن شب به ياد جانان
مهر هنر درخشيد
دلهاي مهر ورزان
از شب ستاره ها چيد
از بس ز عشق گفتيم
طوفان شعر بر خاست
رعد كلام پيچيد
ابر خيال خنديد
عطر بهار پاشيد
باران عشق باريد