وقتی که دلی بشکست عالم همه غمبار است
جانها همه پژمرده جانها همه در نار است
در سینه ی هر انسان ، صد ابرِ پر از باران
صد بغض ترکیده ، صد دیده که خونبار است
رازی که نهان دارم گویم به سخن بشنو
بشکستِه دلم ،بغضم ، اشکم همه از یار است
بشکسته دلم دیگر حالی به بَرَم نَبوَد
یک سینه پر از ماتم جانی که چو بیمار است
گر رسم جهان باشد عاشق کشی و هجران
نفرین به مرام آن نفرین که ستمکار است
نفرین به کسی باید عاشق کند و مجنون
وآنگه بدهد غصّه این شیوه ی اغیار است
آصف همه امیدت بر درگه حق باشد
تا هست جهان بر پا عشق است که بیدار است