وبلاگ شخصی محسن بیات( اشعار من )
| ||
"سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش سلام سال نو مبارک،انشاءالله که تمامی دوستان سال گذشته را به خوبی پشت سر گذاشته و سالی خوب پیش رو داشته باشند. تقریبا بیش از دو ماه است که نتوانسته ام به روز کنم،سال نو بهانه ی خوبی برای این کار است.پس از شادباش عید خدمت دوستان و آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون ، دوشعر را تقدیم چشمان پاکتان می کنم. امیدوارم که امسال هم به مانند سال های قبل ، دوستان مرا از نقدهای مشفقانه خود بهره مند سازند. زمستان بی زمستانی گذشت و بهار دل نواز آغوش بگشاد ؛ عجب ! یادش بخیر آن روزگاران من و دل با سکوت و کنج خلوت دگر خو کردِه با تنهایی خویش برای هم من و دل قصه گوییم قلم در دستْ بی پروا بگوید فقط نقاشی انگشت هایش ز ذهن و طبع این آصف وش مست فقط تنهایی و تنها فقط دل *** یار ما جاهل ز عشق و عشق ما جاهل ز یار در بهاری که زمستان و خزان در بطن اوست رسم نوروز است انسان حال نو پیدا کند ما که صد ره امتحان کردیم در این دیر پیر محتسب ها چون گذشته مست قدرت مانده اند حال اگر حرفی زنم گویند او جاهل بُوَد آصفا در این سرا حق دم زدن گمراهی است
و در پایان این پست ،یادآور شوم که نکند در این بهار سبز ، اسیران سبز را فراموش کنیم؛ [ دوشنبه 90/1/8 ] [ 11:39 عصر ] [ محسن بیات ]
سلام صرفاً جهت ... و بدون هیچ شرحی! خبری نیست ولی خبری خواهد شد این همه ظلم و ستم عاقبت خواهد رفت این همه کذب و ریا بی گمان خواهد مُرد خفقان می شکند اثرش باطل هست فتنه گر معلوم است مردمان آگاهند واقعیت تلخ است ابرها می دانند صبح امید سلام شفقت آگاهی است نور حق را آصف سو به سو می بیند *** و این غزل تقدیم به مولای غایبمان *** ندیده ام به خیال و به خواب روی تو را چه می شود که اگر من زیارتی بکنم شنیده ام که دو عالم شود سعادتمند اگر که اهل گنه را نمی شوند مانع قسم به تینت پاکت اگر چه بی مهرم عزیز یک نگهی کن به چشم سرخ و ببین تو خود که واقفی از حال ناصواب دلم هزار قصه ی خاموش در درون من است همین که چند کلامی به حرف هست آصف [ جمعه 89/10/10 ] [ 7:32 عصر ] [ محسن بیات ]
|